کد مطلب:276468 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:122

اقسام شکر و اینکه دعا کردن از اقسام شکر است
و چون معلوم شد كه شكر احسان نمودن در مقابل احسان است، مخفی نیست كه انواع و اقسام مختلفی دارد، و ریشه آن ها، شكر قلبی و شكر زبانی و شكر با اعضاء بدن است.

شكر قلبی: با شناختن نعمت و دانستن این كه از سوی خداوند است تحقق می پذیرد، چنان كه از امام صادق علیه السلام روایت شده كه فرمود: هركه خداوند نعمتی به او داد پس به قلب و دل خود آن را شناخت، شكرش را ادا كرده است. [1] .



[ صفحه 426]



مجلسی رحمه الله گفته: شناختن به قلب و دل یعنی قدر آن نعمت را بداند و متوجه باشد كه نعمت دهنده خداوند است. [2] .

می گویم: از آثار این شناخت، در صدد تعظیم آن نعمت بودن، و آشكار نمودن مقصود به زبان و بدن - كه دو قسم دیگر از اقسام شكرند - می باشد، و از آثار شكر به زبان، حمد و ثنا گفتن و بازگو نمودن نعمت و دعا كردن برای پایداری آن است. و از آثار شكر بدنی، جدّیت و اهتمام به اطاعت و عبادت می باشد.

چنان كه در كافی از حضرت ابوجعفر باقرعلیه السلام آمده كه فرمود: رسول خداصلی الله علیه وآله در شبی كه نوبت عایشه بود نزد او ماند، عاشیه عرضه داشت: یا رسول اللَّه! چرا این قدر خود را به زحمت می اندازی در حالی كه خداوند گناهان متقدّم و متأخّر تو را بخشیده است؟ فرمود: ای عایشه! آیا بنده شكرگزاری نباشم؟! [3] .

و نیز از امام صادق علیه السلام است كه فرمود: شكرانه نعمت، دوری از محرّمات است و تمام شكر آن است كه كسی بگوید: «الحمد للَّه ربّ العالمین».

می گویم: از ظاهر این حدیث چنین برمی آید كه اصل شكر با دوری از محرّمات حاصل می شود و حمد به زبان آن را كامل می كند.

و از آثار بدنی شكر انفاق در راه خدا است، چنان كه بعضی از روایات بر آن دلالت دارد. و دیگر از آثار بدنی، سجده شكر است. و دیگر از آثار آن، تعظیم نعمت و بزرگ شمردن آن است، مثل برگرفتن تكه نان از زمین و خوردن آن، و آثار دیگر....

حال كه این را دانستی، می گویم: چون وجود مولای ما حضرت حجّت - صلوات اللَّه علیه - از مهم ترین نعمت های الهی بر ما است، و معرفت داشتن ما نسبت به این نعمت خود نعمت



[ صفحه 427]



بزرگی است، بلكه نعمتی است كه هیچ نعمتی با آن مقایسه نمی شود، زیرا كه جزء تكمیل كننده ایمان و علّت تامّه آن می باشد، و بیان كردیم كه تمام نعمت های ظاهری و باطنی از شاخه های این نعمت بزرگ - یعنی وجود امام - است، پس بر ما واجب است كه بیشترین كوشش و اهتمام را در اداء شكر این نعمت به كار بندیم، تا به نعمت های بزرگ دیگر هم نایل شویم، كه خداوند - عزّوجلّ - وعده داده كه هركه شكر نعمت بجای آورد نعمتش افزون كند، و وعده الهی تخلّف ناپذیر است.

البته ادا كردن تمام حقوق این بزرگ نعمت الهی به حكم عقل سلیم برای ما مقدور نیست:



از دست و زبان كه برآید

كز عهده شكرش به درآید



ولی آنچه از دست ما ساخته است باید انجام دهیم كه به چند امر حاصل می شود:

1 - شناخت قلبی و معرفت این نعمت والای الهی.

2 - بیان كردن فضایل و نشر دلایل آن بزرگوار.

3 - صدقه دادن برای سلامتی وجود آن حضرت.

4 - روی آوردن به سوی او، با انجام دادن كارهایی كه مورد پسند و مایه نزدیك شدن به درگاهش می باشد.

5 - درخواست معرفت او از درگاه الهی تا از اهل شكر و اقبال به سوی او گردیم.

6 - اهتمام به دعاهای خالصانه برای تعجیل فرج آن حضرت و برچیده شدن پرده ابتلای غیبت.

و این یكی از اقسام شكر نعمت است، و شاهد بر آن چند امر می باشد:

اوّل: این كه این كار تجلیل و تعظیم آن حضرت است، چنان كه معلوم است كه هر آن كه بخواهد بزرگی را تعظیم كند او را به نام دعا می كند، و در میان دوستانش یاد او را زنده می دارد، و قبلاً گفتیم كه تعظیم نعمت از اقسام احسان است و شكر هم احسان در برابر احسان انجام دادن.

دوم: با دعا كردن برای آن حضرت كمال توجه به سوی او حاصل می شود، و باز قبلاً گفته شد كه توجّه نمودن به نعمت از اقسام شكر؛ و روی گرداندن از آن از اقسام كفران است.



[ صفحه 428]



و دلیل بر این معنی از آیات قرآن در سوره سبأ كه پس از بیان [عبرت آمیز] موت حضرت سلیمان علیه السلام چنین می خوانیم: «لَقَدْ كانَ لِسَبَأٍ فِی مَسْكَنِهِمْ آیَةٌ جَنَّتانِ عَنْ یَمِینٍ وَشِمالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَیِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ - فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ سَیْلَ العَرِمِ وَبَدَّلْناهُمْ بِجَنَّتَیْهِمْ جَنَّتَیْنِ ذَواتَی أُكُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَیْ ءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِیلٍ - ذلِكَ جَزَیْناهُمْ بِما كَفَرُوا وَهَلْ نُجازِی إِلاَّ الكَفُورَ»؛ [4] به تحقیق كه برای سبأ در مسكنشان آیتی بود، دو بوستان از راست و چپ، بخورید از روزی پروردگارتان و شكر او را بجای آورید، شهری پاكیزه و پروردگاری آمرزنده، پس روی گردانیدند كه بر آن ها سیل باران سختی فرستادیم، و دو بوستان آنان را مبدّل ساختیم به دو باغ میوه تلخ و شوره گز و اندكی از درخت سدر، بدین جهت كه كفر ورزیدند آن ها را چنین كیفر دادیم و آیا جز كفران كننده را كیفر می دهیم. در این آیات از روی گرداندن آن ها تعبیر به كفران شده است.

سوم: در بعضی از كتاب های معتبر از پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله روایت آمده كه فرمود: هركس نسبت به شما نیكی كرد به او پاداش دهید، اگر پاداشی نداشتید در حق او دعا كنید تا از خود بدانید كه نیكی او را پاداش داده اید. [5] .

و از امام چهارم زین العابدین علیه السلام در رسالة الحقوق آمده: و امّا حقّ كسی كه درباره ات نیكی نماید آن است كه او را سپاس گویی و كار نیكش را بازگو نمایی و جایگاهش را والا شماری و با اخلاص بین خود و خدایت در حقّش دعا كنی، پس اگر این كار را كردی شكر او را در سرّ و علن بجای آورده ای، و اگر روزی توانستی پاداشش را بده. [6] .

چهارم: قبلاً بیان كردیم كه شكر عملی آن است كه بنده هر یك از نعمت های الهی را در همان هدفی كه خداوند برای آن آفریده صرف نماید، و اگر این كار را نكند در مقابل احسان بدی كرده است، و معنی كفران نعمت همین است.

و بدون شك دعا برای تعجیل فرج مولایمان حضرت صاحب الزمان - عجّل اللَّه فرجه الشریف -



[ صفحه 429]



از جمله اموری است كه زبان به خاطر آن خلق شده، و با این دعا شكر نعمت زبان به انجام رسد، و مقصود ما با بیانی رسا واضح گردید، از خداوند توفیق می خواهیم.

و دلیل بر آنچه گفتیم كه: این دعا از چیزهایی است كه زبان به خاطر آن آفریده شده، اخبار و دعاهایی است كه از خاندان وحی علیهم السلام برای این مهم وارد است، دعاهای افتتاح، روز عرفه، روز دحو الارض، دعای یونس بن عبد الرحمن، دعای عمری كه از امام زمان علیه السلام رسیده، دعای بعد از نماز شب، و در حال سجده، و دعایی كه در كافی روایت شده، و دعای صبح روز جمعه و بعد از ظهر و عصر، و قنوت روز جمعه كه در جمال الاسبوع روایت شده، و دعای شب نیمه شعبان، و دعای روز بیست و یكم ماه رمضان، و دعای مولای ما حضرت موسی بن جعفرعلیهما السلام بعد از نماز عصر، و روز جمعه بعد از نماز جعفرعلیه السلام، و قنوت حضرت امام حسن عسكری علیه السلام، و دعاهای بسیار دیگر... كه اشاره به نام آن ها در این جا كافی است، و در بخش هفتم كتاب در این باره به تفصیل سخن خواهیم گفت.


[1] كافي: 96:2.

[2] مرآة العقول: 157:8.

[3] گويا عايشه تصور كرده كه خود را به مشقّت انداختن در طاعات براي محو سيّئات است، كه آن حضرت پاسخ فرمودند كه در اين جهت منحصر نيست، بلكه براي رفع درجات و شكر نعمت هاي مادّي و معنوي و... مي باشد، بلكه عبادت نزد اهل طاعت از لذّت بخش ترين امور است. گفتني است كه: در توجيه اين حديث مطالب بسياري گفته اند، طالبين به مرآة العقول و غيره مراجعه نمايند. (مترجم).

[4] سوره سبأ، آيات 15 و 16 و 17.

[5] وسائل الشيعه: 537:11.

[6] امالي صدوق: 304، المجلس التاسع والخمسون - چاپ بيروت -.